به گزارش سرویس اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به دنبال مشکلات متعدد اقتصادی و معیشتی مردم در سالهای اخیر، آمار تازه ای که از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی صادر شده است، روایت تکان دهندهای از وضعیت تغذیه مردم و موضوع فقر در کشور دارد که در خور توجه ویژه است، از همین رو در این گزارش به تازه ترین آمار و تحلیلها در این خصوص خواهیم پرداخت.
هادی موسوی نیک، مدیر کل مطالعـات رفاه اجتماعی وزارت تعاون هشدار داد و گفت: ۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند. این جمعیت ۲۱۰۰ کیلوکالری در روز را دریافت نمی کنند. ما هم نمی توانیم این میزان انرژی را برای آن ها تأمین کنیم. از میان جمعیتی که سـوءتغذیه دارند ۱۴/۵ میلیون نفر بچه هستند و نزدیک ده میلیون نفـر زیر ۱۲ سـال سـن دارند یعنی یک فاجعه انسانی است. دراین ارتباط علی اکبر بسطامی، عضو هیئت رئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس می گوید: 6 دهـک اول زیرخط فقر و دچار سوءتغذیه هستند.
موضوع قابل توجه آن است که آمار های فوق را نمیتوان به عملکرد یک دولت خاص بصورت کامل اطلاق کرد چرا پدیده فقر و مشکلات معیشتی که برای مردم در کشور پدید آمده است محصول یک روند تدریجی و متغیرهای مختلفی است که باید در بررسی آمار ها آن را از نظر دور نداشت، از همین رو فارغ از اینکه به دنبال متهم گشت، موضوع مهم تر شناخت ریشهها و دستیابی به راه حلها برای جلوگیری از آسیب بیشتر مردم در چرخه است.
خط فقر مطلق که نشان میدهد هر فرد چه میزان درآمد را برای تأمین حداقل نیازهای اساسی زندگی نیاز دارد، برای سال ۱۴۰۰ محاسبه شده که بر مبنای آن ۳۰ درصد از مردم ایران یا ۲۵.۶ میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند. البته نرخ فقر در مناطق روستایی از ۳۵ درصد هم عبور میکند. نرخ فقر متوسط کشور که در چهار سال گذشته دچار افزایش از حول ۲۰ درصد به ۳۰ شده است، روشن میکند افت وضعیت اقتصادی متوسط ایران، با افتادن جمعیت بیشتری از ایران در دام فقر همزمان شده که لزوم بازنگری جدی در سیاستهای اقتصادی را یادآور میشود.
مقایسه خط فقر با حداقل دستمزد نشان میدهد در شهرهای بزرگ که هزینههای زندگی بالاتر است، حداقل دستمزد کفاف خط فقر یک خانوار سهنفره را هم نمیدهد. اما از سوی دیگر برای برخی مناطق خط فقر در ۱۴۰۰ پایینتر از حداقل دستمزد کشوری بوده است.
آمار خط فقر چه چیزی را نشان میدهد؟
عدد خط فقر بارها در ایران جنجال آفریده است. افراد مختلف با معیارهای متفاوت اعدادی را به عنوان خطر فقر اعلام میکنند. اما واقعاً چه معیاری از خطر فقر به تحلیل وضعیت فقر در ایران کمک میکند؟ یکی از سادهترین ابزارها، درآمد یک یا دو دلار در روز است که بانک جهانی بر مبنای سطح توسعه کشورها تعیین میکند. این معیار شاید برای مقایسه بین کشوری مناسب باشد اما برای فهم تغییرات فقر در ایران و همچنین مقایسه بین مناطق مختلف، نیازمند دادههای دقیقتر هزینهای هستیم.
بر مبنای دادههای هزینه و درآمد خانوار که به صورت جزئی حتی مواد خوراکی مصرفی خانوارهای نمونه را میسنجد، میتوانیم از معیارهای بهتری استفاده کنیم. کسی که دچار فقر مطلق است، فارغ از وضعیت بقیه جامعه، نمیتواند حداقل نیازهای اساسیاش در زندگی را تأمین کند. در روش مورد استفاده مرکز پژوهشها و بعدتر وزارت رفاه، یک سبد خوراکی تأمینکننده ۲۱۰۰ کیلوکالری مدنظر قرار میگیرد. کسانی که نمیتوانند چنین سبدی را تهیه کنند، دچار فقر خوراکی محسوب میشوند.
بر این مبنا نمودار زیر نشان میدهد در چهار سال گذشته بیش از نیمی از جمعیت ایران کمتر از حداقل کالری مورد نیاز را دریافت کردهاند. سپس به کمک سایر اطلاعات مثل تفاوت قیمتی مناطق مختلف و قیمت مسکن، خط فقر متوسط کشور به دست میآید. طبیعتاً خط فقر میان شهرها و روستا، میان شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک و میان استانها متفاوت است که بعضاً این خطوط قفر هم اعلام میشوند.
خط فقر سال ۱۴۰۰
تخمین گزارش پایش فقر ادعا میکند خط فقر سرانه در سال ۱۴۰۰ برای کل کشور به یک میلیون و هفتصدهزار تومان (ماهانه) رسیده و با توجه به تورم تا شهریور ۱۴۰۱ احتمالاً به حدود ۲ میلیون و هشتصد هزار تومان افزایش یافته است. در سال ۱۴۰۰ خط فقر یک خانوار سه نفره حدوداً سه میلیون و هفتصدهزار تومان بوده که نسبت حداقل دستمزد به این مقدار، ۱.۱۱ میشده است. این اعداد احتمالاً برای ساکنان شهرهای بزرگ عجیب به نظر بیاید. به طوری که توقع اعداد بسیار بالاتری را برای خط فقر کشوری دارند. اما گزارش نشان میدهد بنا بر همین خط فقر هم، ۳۰ درصد از مردم ایران دچار فقر مطلق هستند.
آمار رسمی از گسترش فقر در کشور
منظور از نرخ فقر، درصد جمعیت زیر خط فقر تخمینی است. از سال ۹۶ نرخ فقر دچار یک صعود قابل توجه شده، به طوری که از سطوح بیست درصدی به حدود ۳۰ درصد افزایش یافته است. این اتفاق که نزدیک به یکسوم مردم ایران از تأمین حداقل نیازهای اساسی عاجزند، همزمان با کاهش رشد اقتصادی و مصرف سرانه رخ داده است. این افزایش جمعیت دچار فقر مطلق در ایران نشان میدهد سیاستهایی که با شعار حمایت از اقشار کمدرآمد اتفاق میافتند، از جمله قیمتگذاری دستوری در تمام حوزهها، نهتنها رشد اقتصادی را به عنوان وضعیت متوسط کشور دچار اختلال کرده، بلکه وضعیت اقشار پایین درآمدی را هم بدتر کرده است. رفع فقر مطلق از ۲۵.۶ میلیون نفر نیازمند تغییرهای اساسی در سیاستگذاری اقتصادی کشور است.
نرخ فقر تمام واقعیت فقر در ایران را نشان نمیدهد. آن ۳۰ درصدی که کمتر از خط فقر درآمد و هزینه دارند، ظاهراً دچار وضعیت بدتر شدهاند؛ یعنی فاصله آنها با خط فقر محاسبهشده افزایش یافته است؛ به طوری که شکاف فقرا با خط فقر که در سال ۹۷ حدود ۲۵ درصد بوده در دو سال اخیر به حدود ۲۷ درصد رسیده است. با وجود این که جمعیت فقرا در ۱۴۰۰ با کاهش اندکی -۷۰۰ هزار نفر- همراه بوده، اما شکاف فقر حدود ۰.۰۱ واحد درصد بیشتر شده، پس وضعیت زندگی فقرا بدتر شده است. با وجود خط فقر پایینتر در روستاها، اما درآمد ساکنان این مناطق با شدت بیشتری، کمتر از مناطق شهری است. نرخ فقر در روستاهای ایران بالای ۳۵ درصد است و در شهرها کمی کمتر از ۳۰ .
سیستان و بلوچستان محروم ترین نقطه کشور
اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان هم در کنار داده هزینه و درآمد خانوار، منبعی برای محاسبات رفاهی وزارت رفاه است. گزارش پایش فقر شاخصی از محرومیت با توجه به این اطلاعات پایگاه رفاه درست کرده است؛ محرومترین استان کشور سیستان و بلوچستان است با نمره محرومیت ۵۸.۲۲ درصد. پس از آن هم خراسان شمالی، گلستان و کردستان قرار دارند. در پایین جدول استانها هم تهران با نمره محرومیت ۱۵.۴۴ درصد کمترین محرومیت را دارد. اوضاع استانهای اصفهان، یزد و البرز هم از منظر این شاخص خوب است.
ترکیب این اطلاعات با داده و هزینه مرکز آمار و اطلاعات سامانه شاپرک، یک رتبهبندی جامع از استانها از نظر محرومیت را تشکیل داده که در آن هم سیستان و بلوچستان محرومترین استان است. اما استان یزد در این رتبهبندی کمترین محرومیت را در سال ۱۴۰۰ داشته است. شهرستان بشاگرد در هرمزگان و فنوج در سیستان و بلوچستان هم محرومترین شهرستانهای کشور محسوب میشوند.
گزارش از محمد جهاد
اگه سیاست های سایت عوض شده بفرمایید تکلیفمون مشخص بشه